اول صبحی اینو خوندم و حس کردم دوست دارم یه جا و با یکی شریک شم... پس اینجا ثبتش کردم
"مردم از من میپرسند الان که همسرم فوت شده آیا باز هم به اینکه در آن دنیا ببینمش بى اعتقادم؟
جواب من همیشه یکى است، زندگى بدون او بى اندازه درد آور است، اما من و او همواره اعتقاد داشته ایم که این تنها فرصتى است که با همیم، از این رو مادامى که با هم بودیم از تک تک لحظه هایمان لذت بردیم. همینکه در میان اینهمه کهکشان و این همه سال من و او، در یک نقطه از عالم و در یک زمان همدیگر را یافته بودیم خود معجزه بود، معجزه اى که هر لحظه اش را غنیمت شمردیم. آن گونه که او مرا میپرستید و آن گونه که زندگى مان را با رفتارش لذت بخش میکرد از هر نیروى ماورالطبیعه اى رویایى تر بود. ما در گوشه اى از این عالى بیکران، یکدیگر را یافتیم، و سالها کنار هم زیستیم. این هر روز براى من چون معجزه بود"
بخشی از نامه آن درویان بعد از مرگ همسرش کارل ساگان (فیزیکدان برجسته)