میخواستم برایت بنویسم دوستت دارم!
بنویسم نبودنت دارد نابودم میکند
دارد مثل موریانه میخوردم
دارد تمامم میکند!
میخواستم برایت بنویسم این روزها بی تو نمی گذرد،
بیتو اصلا هیچ چیز نمی گذرد،
برمیگردد به عقب و جایی میان بودن هایت مکث می کند.
بعد می رود روی دور تکرار و هر روز تکرار میشود
و تکرار می شود
و تکرار می شود!
آنقدر که فکر میکنم هستی
با تو میخندم،
با تو میرقصم،
با تو خاطره میسازم...
میخواستم برایت بنویسم
رفتنت رفتن تو نبود
تو مرا هم با خودت بردی
”من” را
منی که برای خودم مانده بود را.
حالا از من، ”من” نمانده!
تو ماندی!
تو!
یا بیا
یا من را برایم بیاور!
گناه دارد این منی که نه تو را دارد، نه خودش را!
بنویسم نبودنت دارد نابودم میکند
دارد مثل موریانه میخوردم
دارد تمامم میکند!
میخواستم برایت بنویسم این روزها بی تو نمی گذرد،
بیتو اصلا هیچ چیز نمی گذرد،
برمیگردد به عقب و جایی میان بودن هایت مکث می کند.
بعد می رود روی دور تکرار و هر روز تکرار میشود
و تکرار می شود
و تکرار می شود!
آنقدر که فکر میکنم هستی
با تو میخندم،
با تو میرقصم،
با تو خاطره میسازم...
میخواستم برایت بنویسم
رفتنت رفتن تو نبود
تو مرا هم با خودت بردی
”من” را
منی که برای خودم مانده بود را.
حالا از من، ”من” نمانده!
تو ماندی!
تو!
یا بیا
یا من را برایم بیاور!
گناه دارد این منی که نه تو را دارد، نه خودش را!